جنگ افزارها در ادبیات فارسی
بخشی از جنگ افزارها و ترکیبات کنایی که با آن ها ساخته شده است در ذیل آورده می شود : 1- ببر بیان/ ببر : جامه ی رزم رستم که وی آن را از پوست اژدهایی به همین نام برای خود فراهم کرده بود ، ببربیان تیره رنگ بودو رستم آن را بر روی زره وجوشن( گبر ) می پوشید وهیچ سلاحی بر آن اثر نمی کردودرآب و آتش نه تر می شدو نه می سوخت « چو شدروز رستم بپوشید گبر نگهبان تن کرد بر گبر ببر » 2- برگستوان : پوششی که سپاهیان می پوشیدند یا بر روی اسب می افکندند « کف اندر دهانشان شده خون و خاک همه گبر و برگستوان چاک چاک » 3- بیلک / بیله : پیکانی که آن را به شکل بیل می ساختند « هم درختان بید بیفکندند پیش قهر تو بیلک و زوبین » 4- پالهنگ : ریسمانی که آن را به گوشه ی لگام می بستند و با آن دست و سر و گردن دشمن یا اسب را می بستند « که فردا بیاید بر من به جنگ ببینی به گردنش بر پالهنگ »
|
نظرات شما عزیزان: